فوتبال آرژانتین در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، زمانی که هنوز بخشی غیررسمی از امپراتوری انگلیس بود ، بسیار مهم شد.

در ابتدا ، این ورزش هویت متفاوتی با جنگ جهانی اول داشت ، اما با گذشت زمان در میان طبقات پایین جامعه نفوذ و معنای جدیدی پیدا کرد و برای بازیکنانی مانند دیگو مارادونا کوچک به یک ورزش ایده آل تبدیل شد.

این نگاه جدید به فوتبال منجر به پیروزی های بین المللی و به رسمیت شناختن کشوری شد که قبلاً هرگز مورد توجه نبوده است.

ابتدا با پله ، رقیب ثابت مارادونا بود که سه بار قهرمان جام جهانی شد ، همراه با گروهی از بهترین بازیکنان زمان خود در تیم ملی برزیل.

اما آرژانتین یک تیم ثابت از 86 تیم جام جهانی بود و حتی بسیاری از هواداران فوتبال نمی توانستند نام هم تیمی های خود را به خاطر بسپارند.

بازی به بازی زیر آفتاب مکزیک ، مارادونا میزبان جام را ارائه داد ، نبوغ فردی و استراتژی تیم را به رخ کشید.

او در فینال مقابل آلمان غربی گل پیروزی را به ثمر رساند و در یکی از بهترین دیدارهای نیمه نهایی خود مقابل بلژیک دو بار گلزنی کرد.

اما این مسابقه دیدار یک چهارم نهایی مقابل انگلیس است که به عنوان برجسته دوران ورزشی وی شناخته می شود.

چهار سال پیش ، جنگ بین دو کشور در جزایر فالکلند آن مسابقه را برای آرژانتین از اهمیت بیشتری برخوردار کرد.

مارادونا چگونه بزرگ شد؟

 

هیچ کس بهتر از دیگو مارادونا ، که ریشه در مهاجران ایتالیایی و بومی آمریکا دارد ، این داستان را مجسم نمی کند.

وی در حومه بوینس آیرس به عنوان یک کودک خیابانی بزرگ شد و از عهده گذران زندگی خود برآمد.

پس از آن بود که او دو گل معروف خود را در مرحله یک چهارم نهایی برابر انگلیس در سال 1986 به ثمر رساند و تخیل مردم آرژانتین را به واقعیت تبدیل کرد.

اولین گل او با نام “دست خدا” شناخته شد ، وقتی توپ را از دروازه بان انگلیسی پیتر شلتون عبور داد و از دید داور پنهان ماند.

کمتر از پنج دقیقه بعد ، او گل دوم خود را به ثمر رساند ، یکی از بهترین گلهای تک نفره تاریخ. مارادونا در نیمه خود توپ و میدان را در اختیار داشت و توپ به پای چپ او چسبید تا همه مدافعان انگلیسی را وارد دروازه کند.

به ثمر رساندن این گلها در برابر چنین حریفی باعث شد که مارادونا در نظر برخی از هموطنانش تقریباً یک خدا باشد. نتایج فاجعه بار این نظر نشان داد که زندگی پس از آن برای مارادونا کار آسانی نبود.